آینده فشارهای اقتصادی علیه ایران در دوره پس از انقضای فشار حداکثری-راهبرد معاصر
آینده پژوهی تحریم ها

آینده فشارهای اقتصادی علیه ایران در دوره پس از انقضای فشار حداکثری

با ترور شهید سلیمانی سیاست فشار حداکثری منقضی شد، در چنین وضعیتی تحریم دیگر از اولویت استراتژیک آمریکا خواهد افتاد، اما این به معنای این نیست که تحریم ادامه پیدا نکند بلکه به معنای این است که تحریم به مثابه ابزار فشار امنیتی خواهد بود.
میلاد ترابی فرد؛ دبیر سرویس اقتصادی
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۲ - ۰۸ بهمن ۱۳۹۸ - 2020 January 28
کد خبر: ۳۴۵۰۴
تعداد نظرات: ۱ نظر

جایابی فشارهای اقتصادی علیه ایران در دوره پس از انقضای فشار حداکثری

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ سیاست های دستگاه حاکمه آمریکا علیه ایران در طی زمان اشکال مختلفی را به خود دیده است، از سیاست ممانعت از صدور انقلاب در دهه ابتدایی انقلاب تا سیاست­ جنگ در دو میدان اصلی در دوره اوباما، پس از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا البته سیاست آمریکا علیه ایران جلوه جدیدی به خود گرفت، این سیاست چیزی نبود به جز سیاست فشار حداکثری، در این سیاست ترامپ سعی کرد تا با بالنده کردن سیاست های تحریمی اوباما ایران را بر سر میز مذاکره بنشاند تا بر سر مسائلی فراتر از مسائل هسته ای مذاکره شود ولی پافشاری و مقاومت کشور ما در این دوره سه ساله باعث شد تا این سیاست نیز نتواند به اهداف مدنظر ترامپ دست یابد،

تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران و برخوردهای سخت امنیتی میان ایران و آمریکا مقدمات لازم را برای ورود فاز رویارویی ایران و آمریکا به مراحلی جدید را پدید آورد، در این رویارویی ابعاد جدیدی به سیاستهای پیشین آمریکا اضافه شد، در این یادداشت به سیاستهای احتمالی بعدی آمریکا پس از انقضای استراتژی فشار حداکثری و اتمسفر تقابل در این دوره میپردازیم. با ترور شهید سلیمانی سیاست فشار حداکثری منقضی شد، در چنین وضعیتی تحریم دیگر از اولویت استراتژیک آمریکا خواهد افتاد، اما این به معنای این نیست که تحریم ادامه پیدا نکند بلکه به معنای این است که تحریم به مثابه ابزار فشار امنیتی خواهد بود.

 

یکی از مولفه ­های مهم وجه تمایز میان این دوره ­ها مولفه ائتلاف­ سازی آمریکا و موارد اینچنین است، به عنوان مثال در نسل های تحریمی آمریکا علیه ایران میتوان طیفی از تحریم­های درون سرزمینی در داخل آمریکا تا تحریم­های جامع شورای امنیت را دید، علاوه بر این یک نکته تمایزدهنده میان این فشارها این است که علاوه بر چندجانبه بودن این فشارها آیا تنها اقتصادی بوده ­اند یا جوانب دیگر فشار را نیز لحاظ کرده ­اند، مجموع دو عامل قدرت ائتلاف­ سازی و چند بعدی بودن تهدید میزان شدت و حدت فشار علیه ایران را تعیین میکنند، بر این اساس نسلهای فشار علیه ایران قابل تقسیم ­بندی و تحلیل هستند، اما به منظور رعایت اختصار تنها به نسل های فشار در طی ده سال گذشته اکتفا می کنیم.

 

سیاست محدودیت اوباما

عمده سیاستی که در دوران اوباما پیش گرفته شد سیاست محدودیت یا Restraint بود، در این سیاست سعی میشود تا با کاهش حضور مستقیم آمریکا در منطقه از راه ایجاد توازن و تعادل منطقه ­ای در میان کشورها سیاست طرف مقابل را کنترل کند، این استراتژی شامل پوشش متحدین و دولت های محلی برای مقابله با ایران و اجتناب از درگیری مستقیم است.

 

جایابی فشارهای اقتصادی علیه ایران در دوره پس از انقضای فشار حداکثری

عمده هژمونی نظامی آمریکا از طریق سازوکارهای گسترش یابنده هوایی و دریایی اعمال میشود

 

در این سیاست تقابل امنیتی بر استراتژی ای به نام تعادل فراساحلی استوار است، تعادل فراساحلی بر نیروی زمینی هوایی ، دریایی و نیروهای مستقر شده در خارج از کشور که قابلیت توسعه یابندگی بالا دارند متکی است و نه قدرت جنگ زمینی. این بدین معناست که آمریکا از مواجهه امنیتی خیلی مستقیم با ایران اجتناب میکرد ولی در این سیاست اوباما میکوشید تا با ایجاد ائتلاف­های بین­ المللی علیه ایران و همچنین حفظ توان گسترش یابنده نظامی علیه ایران سیاست­های خود را پیش ببرد، به همین دلیل است که این دوره به دوره نبردهای نیابتی شناخته می شود.

 

در اقتصاد اما فشارها بر پایه چندجانبه ­گرایی و ایجاد ائتلافی فراگیر از متحدان آمریکایی پیش میرفت و همگام با سیاست­های خرابکارانه در داخل ایران پی گرفته میشد، از این حیث فتنه 88 را میتوان تحلیل کرد، در واقع فتنه 88 یک بازی از طرف مقابل بود تا بتواند یک ائتلاف تحریمی علیه ایران شروع کند.

 

تحریم در واقع همانطور که نفیو در کتاب هنر تحریمها میگوید یک حربه کوتاه مدت است و در صورتی که از تحریم زمان زیادی بگذرد به دلیل ایجاد تعادلهای جدید در اقتصاد کشور هدف تحریم، این سیاست مشروعیت خود را از دست میدهد. در واقع فشار اقتصادی در این دوره مبتنی ابزاری شکننده برای ایجاد تغییرات سیاسی در ایران بود.

 

طرح صلح هرمز چقدر با شرایط فعلی هماهنگ است؟

پیش از آنکه وارد سیاست­های دوره ترامپ شویم لازم است تا طرحواره سیاسی دولت برای مسائل منطقه ­ای را بررسی کنیم، طرح صلح هرمز که چند ماه است توسط دولت اعلام شده است دقیقا مبتنی بر پیش­فرض­ هایی است که در دوره اوباما شکل گرفته بود، این پیش فرض اساسی چیزی نیست جز چندجانبه­ گرایی، در واقع دولت پیش فرض گرفته است که ایران نه به مثابه یک مجموعه سیاسی و ایدئولوژیک الهی که یک مفهوم سرزمینی و جغرافیایی با مختصات یک دولت مدرن است، بر همین اساس دولت در نظر دارد تا یک توازن منطقه ­ای ایجاد کند، در این توازن و تعادل منطقه ­ای شاید در تریبون­ های رسمی آرمان­های انقلابی گفته شود ولی واقعیت این است که برای به جا آوردن چندجانبه ­گرایی امکان به رسمیت شناختن غیررسمی موجودیت­ هایی مانند آل سعود و رژیم صهیونیستی وجود دارد.

 

جایابی فشارهای اقتصادی علیه ایران در دوره پس از انقضای فشار حداکثری

 

در این توازن جدید بایستی یک سلسله توافقات در سطح امنیتی بسته شود که یکی از این بسته­ها بسته توافق کاهش رقابت­ های تسلیحاتی با کشورهای حاشیه خلیج است. از منظر اقتصادی نیز این سیاست مبتنی بر ایجاد بسترهای همکاری مشترک است، مطمئنا یکی از بسترهای همکاری ایران و طرفهای عربی در عراق یا سایر مکانهای حضور و نفوذ ایران است.

 

سیاست فشار حداکثری ترامپ

در دوره ترامپ اما جایگاه تحریم نه به عنوان ابزار که به نوعی تبدیل به هدف شد، در این سیاست از بین بردن و فروپاشی اقتصاد ایران است که همزمان با استفاده از خرابکاری امنیتی و ناآرامی­های اجتماعی و پمپاژ رسانه­ای برای القای فساد سیستماتیک در داخل دستگاه سیاسی کشور است.

هدف این است که ایران را مجبور به مذاکره گسترده تر با اعمال دوباره تحریم ها و بالا بردن سطح فشار اقتصادی کند. همانطور که طرفداران آن تأکید میکنند، بخشهای اصلی توافق نامه مذاکره شده ممکن است شامل مجبور کردن ایران برای جلوگیری از حمایت خود از سازمانهای شبه نظامی، برچیدن برنامه موشکی بالستیک خود، پایان دادن به پشتیبانی موشکی خود به محور مقاومت، متوقف کردن برنامه تسلیحات هسته ای و آزاد کردن جاسوسان بازداشت شده تبعه ایالات متحده باشد.

 

جایابی فشارهای اقتصادی علیه ایران در دوره پس از انقضای فشار حداکثری

پیش بینی تاریخی رهبر انقلاب چهار ماه پیش

 

نشانه های سیاستی جدید

با این وجود استراتژی فشار حداکثر دارای چندین نقص بود. اولین نقص این است که عمدتا طرحی یک طرفه است تا چند جانبه. قدرتهای بزرگ اروپایی از جمله فرانسه ، انگلستان و آلمان هنوز هم از توافق هسته ای سال 2015 حمایت می کنند و پس از خروج آمریکا در سال 2018 مجدد تحریم ها را دوباره اعمال نکرده اند. تحریم های یک جانبه بسیار کمتر از موارد چند جانبه به تغییر رفتار کشورهای هدف می انجامد. هرچند در حالی که تحریم های آمریکا خسارت قابل توجهی به اقتصاد ایران وارد کرده است ولی گسترش روزافزون پایه ­های قدرت منطقه ­ای ایران و پایبندی ایران در افزایش توان نظامی و دفاعی در برخی حوزه­ ها مانند پدافند و موشکی و همچنین شکست حملات نامنظم طرف مقابل در عرصه امنیتی طرف مقابل را بر آن داشته است که در سیاست ­های خود بازنگری کند.

اولین نشانه بزرگ ترور شهید سپهبد سلیمانی بود، اما این تازه آغاز ماجرا بود نشانه­ هایی مانند حذف حسابهای کاربری­ای که تصویر شهید سلیمانی را منتشر کردند نشان از ورود به فازهایی جدید بود. این فشار با حذف و ایجاد محدودیت برای دامنه های رسانه ای در فضای وب ادامه پیدا خواهد کرد، امکان اینکه اتفاقی که برای فارس نیوز افتاد تکرار شود در سایر رسانه ها و سایر اشکال دیگر وجود دارد.

 

آینده‌ ‌پژوهی تهدیدها

اگرچه برخی از ابعاد سیاست جدید آمریکا علیه ایران ناشناخته است ولی قدر متیقن­ هایی از ابعاد این سیاست وجود دارند، از جمله آنها این است کهمیبینیم تحریم­های جدید دقیقا تکرار تحریم­های قبلی بوده و با تگ­های تحریمی جدیدتر به روز میشوند، تگ تحریمی جدید به این معناست که در صورت مذاکره بر سر موارد تحریمی شما باید بهانه­ هایی بیشتری از طرف مقابل را رفع کنید. در این دوره تحریم با شدت قبلی ادامه خواهد یافت ولی دیگر مانند سیاست فشار حداکثری هدف نیست، بلکه یک ابزار جانبی خواهد بود. همچنین در فشارهای اقتصادی جدید سعی میشود تا یک ائتلاف­سازی در شناسایی منافذ اقتصادی ایران(از جمله از طریق ساختارهایی مانند FATF) و اعمال فشار فراهم آورد. نمونه تلاش برای ائتلاف­سازی را میتوان در قضیه سقوط بویینگ دید که آمریکا سعی کرد کانادا و انگلیس را در فشارهای اقتصادی خود همراه کند.

این دوره جدید دو مولفه جنگ شناختی (Cognitive warfare) و تقابل محدود امنیتی-نظامی به نظر میرسد در صدر سیاست­ها باشد، با این توضیح که در این دوره جدید آمریکا از بازیگران غیررسمی مانند ضدانقلاب استفاده متفاوتی خواهد کرد، به طوریکه آمریکا تکثر و تشتت بالای ضدانقلاب را دریافته و آن را به عنوان یک مزیت محسوب میکند. خاصیت تقابل­ها از شکل رسمی کاسته شده و به شکل درگیری­های متکثر، محدود و نامنظم در حوزه­های مختلف نظامی، امنیتی و اقتصادی در می­آید.

جنگ شناختی به معنای هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه هدف با تغییر هنجارها، ارزش‌ها، باورها، نگرش‌ها و رفتار‌ها از طریق مدیریت ادراک و برداشت است. این نوع جنگ شکل تکامل یافته­تر، پیشرفته‌تر، عمیق‌تر و وسیع‌تر جنگ روانی است که مبتنی بر جامعه شبکه‌ای (با زیرساخت رسانه‌های نوین) بوده و با مدیریت ادراک و برداشت انجام می‌گیرد.

 

بهره کلام

در دوره پیش رو آنچه به اقتصاد محور مقاومت کمک میکند دو مورد است؛ مقاومت فعالانه و ایجاد کلان تصویر جهانی برای آینده منطقه در این راستا میتوان مواردی ایجاد کمپین های اجتماعی متکثر برای مقابله با جنگهای شناختی ایجاد تصویر آینده بدون مرز بین ملتهای منطقه برای حفظ و گسترش مرزهای سیاسی محور مقاومت و به چالش کشیدن هژمونی امنیتی طرف مقابل با استفاده از رویکرد مواجهه محدود مانند آنچه سرنگونی گلوبال هاوک و موشکباران عین الاسد دیده شد.

 

جایابی فشارهای اقتصادی علیه ایران در دوره پس از انقضای فشار حداکثری

موشک باران عین الاسد اتفاقا در میان مردم دنیا بازخورد خوبی داشت

 

ارسال نظر
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۴۶ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۰
0
2
تحلیل عالی
تحلیل های برگزیده